متخصص حالِ خوب آدمها!/ «ما روانشناسها همهچیز دان نیستیم»
تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۹۳۶۴۹
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله - جواد شیخالاسلامی: مراجعه به مشاور یا روانشناس گرچه در سالهای اخیر افزایش داشته است و جامعه آگاهی بیشتری نسبت به ضرورت سلامت روان و درمان در این حوزه پیدا کرده اما هنوز نکات زیادی در این زمینه وجود دارد که آگاهی درباره آنها کم است. مراجعه برای درمان روان، در سالهای اخیر به یک تابو شبیه بوده، تابویی که صاحبنظران بر شکستن آن اصرار دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حتماً از دوست یا آشنا شنیدهاید که میگویند: «جلسه تراپی دارم!» خیلی هم باکلاس است؛ ولی خودتان تا کنون فکر کردهاید که شاید شما هم نیاز داشته باشید به یک مشاور یا روانشناس مراجعه کنید؟ فکر کردهاید که در اتاق درمان، میان درمانگر و مراجعهکننده چه میگذرد و چه پروسهای اتفاق میافتد که منجر به بهبود فرد میشود؟ آیا تا این لحظه برای مراجعه به یک درمانگر مصمم شدهاید و فکر کردهاید که یک روانشناس خوب چه ویژگیهایی دارد؟
برای پاسخ به این پرسشها به سراغ «لیلا امیرپور» رفتهایم تا جزئیات بیشتر از دنیای مشاوره و روانشناسی، از زمان تحصیل تا اشتغال برایمان بگوید:
برای تبدیل غم به شادی…
علاقه من به رشته «روانشناسی» به سالهای قبل از انتخاب این رشته برمیگشت. با اینکه در دبیرستان رشته تجربی خوانده بودم، اما علایق روانشناختی داشتم. اکثر والدین از بچههای رشته تجربی، به خصوص ما که در مدرسه درس میخواندیم، انتظار داشتند در رشتههای «پزشکی» و «دندانپزشکی» و «داروسازی» قبول شویم و ادامه تحصیل بدهیم. اما من از متوجه شده بودم که از ارتباط برقرار کردن با افراد، گوش دادن به حرفهایشان، همدلی کردن با آنها و در نهایت کمک کردن برای آنکه بتوانند مشکل خود را برطرف کنند، لذت میبرم و این کار خوشحالم میکند.
سال دوم یا سوم دبیرستان، رئیس شورای مدرسه بودم و تلاش کردم که یک صندوق مشاوره در مدرسه ایجاد کنم. آن زمان خیلی باب نبود که در مدارس مشاوری حضور داشته باشد. یک مشاور داشتیم که فقط هفتهای یک بار از بچهها تست هوش میگرفت! پیشنهاد ایجاد «صندوق مشاوره» را دادم و خیلی پیگیری کردم که بچهها بیایند و مسائلشان را مطرح کنند.
ایدههای زیادی داشتم. دوست داشتم چهرههایی را برای سخنرانی به مدرسه دعوت کنیم؛ روانشناسانی که بتوانند سوالات بچهها را پاسخ بدهند. به مرور فهمیدم علاقهای به رشتههای پزشکی ندارم و دوست دارم برای رفع مشکلات افراد در زندگیهایشان به آنها کمک کنم؛ نه مشکلات جسمیشان.
احیا کردن را دوست داشتم؛ چه یک گیاه باشد، چه یک اتاق کهنه و بدون استفاده. بعدها فهمیدم این ویژگیام درباره آدمها هم صدق میکند. از اینکه حال بد کسی به حال خوب تبدیل شود، از اینکه مشکلش برطرف شود، از اینکه غمش به شادی تبدیل شود، از اینکه احساس ضعف و اضطراب او جای خود را به احساس توانمندی و آرامش دهد، خوشحال میشدم.
روانشناسی خواندن هزینه داشت!
از آن دسته افرادی نبودم که از سر ناچاری و رتبه پایین در کنکور، سراغ «روانشناسی بالینی» میآیند؛ رشته را دوست داشتم، انتخابش کردم و خیلی هم برایش تلاش کردم. وقتی میگویم «انتخاب» یعنی انگار در همان سن و سال کم آگاه بودم که چه کسی هستم، چه ویژگیهایی دارم، چه میخواهم، چه خوشحالم میکند، برای چه کاری مناسب هستم و در چه حوزهای میتوانم اثربخش باشم.
هزینههای انتخاب این رشته را هم پرداخت کردم! چون آن موقع رشته روانشناسی مثل الآن نبود و در فرهنگ ما خیلی جا باز نکرده بود. افرادی که روانشناسی میخواندند با نگاه دیگری قضاوت میشدند. در خانواده هم کسی راضی به انتخابم نبود؛ به ویژه پدرم این رشته را به رسمیت نمیشناخت و همیشه ابراز نارضایتی میکرد، ولی من از انتخابم راضی بودم و با هر ترمی که در دوره کارشناسی میگذشت بیشتر مطمئن میشدم که درست انتخاب کردهام. آن موقع جامعه هم با دید دیگری به روانشناسها نگاه میکرد؛ البته حالا شرایط خیلی بهتر شده و آگاهی جامعه افزایش پیدا کرده است.
درخت تنومند سلامت روان و شاخههای متعددش
تخصصهای مختلفی در حوزه «سلامت روان» داریم. یک دسته «روانپزشکها» هستند؛ متخصصینی که اختلالها و بیماریهای روانشناختی را از طریق «دارو» درمان میکنند. «روانشناسها» دسته دوم هستند که گرایشهای مختلفی دارند؛ «روانشناسان بالینی» که اختلالات روانی را از طریق روشهای «غیر دارویی» درمان میکنند، «روانشناسان صنعتی سازمانی» که مشکلات مربوط به محیطهای کاری را پوشش میدهند و به افراد کمک میکنند تا راندمان کاری خود را افزایش دهند، «روانشناسان کودکان استثنایی» که کودکان تیزهوش یا دارای معلولیتهای جسمانی یا ذهنی را درمان میکنند و «روانشناسان عمومی» که حوزههای مختلفی همچون «سلامت روان» و «پیشگیری از بیماریها» را پوشش میدهند و با مسائلی مثل روانشناسی سلامت و زوجدرمانی سر و کار دارند.
دسته سوم از تخصص روانشناسها، «مشاورها» هستند. مشاورها کار درمانی انجام نمیدهند. غالباً وقتی افراد با مسألهای مواجه میشوند، برای دریافت راهنمایی به مشاور مراجعه میکنند. «انتخاب رشته تحصیلی»، «مشکلات شغلی» یا حتی مسائل سادهتر در زندگی که از اختلالات عمیق نشأت نمیگیرند و با چند جلسه مشاوره حل و فصل میشود، از جمله مواردی است که در حیطه کاری مشاوران است. مشاورها میتوانند مشاورهای خانوادگی، شغلی یا تحصیلی باشند.
تخصص دیگر در رشته روانشناسی «مددکاران اجتماعی» هستند. این افراد کمک میکنند تا مسائل مربوط به محیط اطراف، مثل مسائل اقتصادی و مشکلات اجتماعی که باعث بیمار شدن افراد میشود، مدیریت شود.
«روانپرستارها» نیز یکی از تخصصهای حوزه سلامت روان است. کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند از بیماران بستریشده در بیمارستانها و سلام روحی و روانی آنها مراقبت میکنند.
فرقهایی که نمیدانیم!
متأسفانه در جامعه، کلمات روانشناس و مشاور به عنوان مترادف یکدیگر استفاده میشوند، در صورتی که اینها دو رشته کاملاً متفاوت هستند که البته شباهتهایی دارند. هر دو تلاش میکنند به افراد کمک کنند، ولی تفاوتهای مهمی با هم دارند.
باید بدانیم مسائلی که سطحیتر هستند و با تعداد جلسات کمتری حل و فصل میشود و پروسه رفع آنها کوتاهتر است، مربوط به کار مشاورها میشوند؛ اما وقتی مسائل افراد پیچیدهتر است و عمق بیشتری دارد و به تعداد جلسات بیشتری نیازمند است، روانشناسها وارد عمل میشوند. البته در میان روانشناسها، روانشناسان بالینی افرادی هستند که روی درمان اختلالات روانشناختی مثل افسردگی، اضطراب، وسواس، ترس از صحبت کردن در جمع، مشکلات ارتباطی و شخصی و موارد دیگر کار میکنند.
افتخار درمان برای مراجعهکننده است، لذتش برای درمانگر!
مواجهه با آدمهای مختلف و داستانهای مختلف آنها یکی از ویژگیهای خاص این رشته است. هر فرد با مشکل خاصی به اتاق درمانگر میآید و آن مشکل «منحصر به فرد» است؛ هرکس داستان خودش را دارد.
یکی از جذابیتهای رشته روانشناسی در عین سختی بسیار بالا، این است که ما داستان شکلگیری یک مشکل را از گذشته تا زمان حال میشنویم و بعد متناسب با تخصص و دانشی که داریم کمک میکنیم که مسأله را بازتعریف کند و از زاویه دیگری به آن را ببیند. در نهایت راهحلهای مختلفی به او ارائه میدهیم تا مشکل خود را به کمک آنها حل کند.
اینکه تغییر در زندگی فرد و بهبود حال او را میبینیم، بزرگترین مزیت این رشته است. رواندرمانی پروسه بسیار زمانبری است، تغییر در سیستم روان افراد بسیار کُند و آرام و آهسته اتفاق میافتد و و روانشناس باید در این پروسه صبور باشد تا بهبود فرد را ببیند. درمان در «سلامت روان» مثل بذری است که زیر خاک در حال رشد است ولی دیده نمیشود؛ زمانی دیده میشود که یک جوانهای از آن بیرون میزند.
ممکن است جلسات متعددی میان درمانگر و مراجعهکننده برگزار شود و نشانی از تغییر دیده نشود، ولی مطمئن هستیم که چیزهایی در سیستم روان فرد در حال تغییر است و دیر نیست که نمود پیدا خواهد کرد.
افتخار حل مشکل متعلق به خود مراجعهکننده است؛ چون اوست که رنج این تغییر را متحمل شده، برایش تلاش کرده و این شهامت را در خود ایجاد کرده که کمک تخصصی بگیرد و از تغییر نترسد. شهامت، تحمل رنج تغییر، تلاش، ممارست و پیگیریهای فرد برای اینکه مشکلش را حل کند، قابل ستایش است.
همیشه به مراجعین خودم هم میگویم که افتخار تغییر برای شماست، اما کیف و لذتش برای روانشناس است که در تمام طول این مدت پا به پای مراجعهکننده میآید و کمکش میکند، همدلی میکند، به او زاویه جدیدی از مسأله را نشان میهد و صبر میکند تا خود فرد توان انجام تغییر را پیدا کند. روانشناس تشویقش میکند، منتظرش میماند، صبوری میکند و شرایط امنی را برای مراجعه کنندهاش ایجاد میکند.
یک روانشناس خوب همهچیزدان نیست!
ویژگی مهم یک روانشناس خوب این است که به صورت تخصصی در یک حوزه مشخص کار کند. دیگر مثل بیست سال یا سی سال پیش نیست که یک روانشناس در تمام حوزههای مختلف مثل زوجدرمانی، خانوادهدرمانی، کودک، بزرگسال، نوجوان، اختلال، سکستراپی و … مشاوره بدهد. درست است که همه روانشناسها اطلاعات اولیهای را در دورههای مختلف تحصیلشان در این حوزهها دریافت میکنند ولی زمانه زمانه تخصص است!
درمانگر در عین اینکه در حوزههای مختلف دانش و اطلاعات دارد، باید آن دانش را در یک یا دو حوزه مشخص به صورت تخصصی افزایش دهد، هر روز دربارهاش مطلب بخواند و اطلاعاتش را در همان یکی دو تا حوزه به روز کند. این یکی از نشانههای روانشناس خوب است. یعنی اگر شما پیش روانشناسی رفت و او به شما گفت مشکلت در حیطه تخصص من نیست، او کسی است که تخصصی کار میکند.
وقتی به روانشناسی در حوزه اختلالات روانپزشکی مراجعه میکنید؛ اگر او به شما توضیح کامل بدهد که دقیقاً روی چه اختلالاتی تخصص دارد و بررسی کند که اختلال شما در حیطه تخصص و فعالیت او هست یا نه، نشان میدهد او روانشناسی خوبی است.
مردم باید بدانند که اختلالات روانی بسیاری وجود دارد و هیچ روانشناسی نمیتواند ادعا کند همه این اختلالات را میشناسد و راه درمان آنها را بلد است.
روانشناس خوب خودش را همهچیزدان نمیداند و در هر حوزهای دخالت نمیکند. در حقیقت حل مشکل مراجعهکننده برایش در اولویت است نه آنکه حتماً و حتماً خودش آن مشکل را رفع کند. یک روانشناس خوب اگر در حوزهای تخصص نداشته باشد، با شناختی که از همکارانش دارد شما را به دیگران ارجاع میدهد.
بایدها و نبایدهای اخلاقی در اتاق درمان
رعایت مسائل اخلاقی در اتاق درمان مسئله دیگری است که در حوزه سلامت روان اهمیت دارد. «مسائل اخلاقی» یعنی چه؟ یعنی روانشناس چقدر به مراجعهکننده احترام میگذارد و چه نگاهی به او دارد. روانشناس نباید به مراجع نگاه از بالا به پایین داشته باشد؛ او خود را دانای کل نمیداند و نمیگوید تو چیزی نمیدانی و من باید به تو بگویم چکار کنی!
روانشناس خوب، آگاهی و آزادی عمل فرد را سرکوب یا محدود نمیکند. ما باید به مراجعهکننده کمک کنیم خودش به اهمیت یا ضرورت یک راهحل برسد و خودش آنها را اجرایی کند. ما او را تشویق میکنیم ولی به جای او کاری انجام نمیدهیم. ما به جای مراجعهکننده فکر نمیکنیم! ما برای او باید و نباید مشخص نمیکنیم! مستقیماً دستورالعمل صادر نمیکنیم!
اگر روانشناس در اتاق درمان آزادی و انتخاب مراجع را تحت شعاع قرار بدهد و بگوید فقط آنچه من میگویم درست است و تو باید به حرف من گوش کنی، باید درباره آن روانشناس تردید کرد! روانشناسی که بخواهد افکار خودش را تحمیل کند، روانشناس قابلی نیست.
روانشناس خوب، اصول حرفهای را در اتاق درمان رعایت میکند. از همهچیز مهمتر آنکه حریم خصوصی مراجعهکننده را به خطر نمیاندازد؛ بیش از اندازه به او نزدیک نمیشود، او را لمس نمیکند. البته اینها بدیهی است و از اصول اولیه کار است. اگر روانشناس کوچکترین حس ناامنی به شما بدهد باید به مشاور دیگری مراجعه کنید.
ویژگیهای مهم دیگری هم هستند که یک روانشناس باید داشته باشد. او نباید اهل قضاوت کردن باشد. به ما مربوط نیست که مراجعهکننده چه گرایش جنسی، مذهبی یا سیاسی دارد. برای ما رنج او مهم است؛ چیزی که او را آزار داده یا میدهد مهم است.
متأسفانه افراد زیادی را میبینیم که در جایگاه مشاور و روانشناس آدمها را بر اساس گرایشهایشان قضاوت میکنند. یک روانشناس خوب کسی است که ارزشهای شخصی و جهانبینی خود را با کار حرفهایاش قاطی نمیکند؛ کسی که افراد را با همه اشتباهات و مدلهای فکریشان میپذیرد.
یک روانشناس خوب یک شنونده خوب است. خوب گوش میکند و زیاد حرف نمیزند. تلاش میکند که بیشتر و بیشتر مراجعهکننده را بفهمد. خیلی زود نسخه نمیپیچد. زمان میگذارد تا فرد و افکار او را بشناسد و بعد با کمترین جملات به او کمک میکند.
تابوی مراجعه به درمانگر را بشکنیم
افرادی که نیاز به مراجعه به روانشناس و مشاور دارند دستههای مختلفی هستند. افرادی که در حال گذر از مرحله خاصی از زندگیشان هستند؛ مثلاً نوجوانی یا میانسالی، ممکن است به این پروسه نیاز داشته باشند. یا کسانی که میخواهند تصمیم خاص و مهمی بگیرند، مثلاً زمان انتخاب همسر یا طلاق مراجعه به یک مشاور تصمیم خوبی است. گاهی تغییراتی در زندگی به وجود میآید که فرد را به کمک دیگران نیازمند میکند؛ این با آن معنا نیست که مشکل خیلی حاد است، بلکه به این دلیل است که افراد در این مراحل خاص آسیبپذیر هستند.
دسته بعدی افرادی هستند که با چالشهای خاصی در زندگی مواجه شدهاند و سر دوراهیهای تصمیمگیری هستند. مثلاً عقلشان یک چیز میگوید و دلشان یک چیز دیگر؛ یا انتخاب خودشان یک چیز است و انتخاب خانواده یک چیز دیگر. اینجاست که نیاز دارند کسی که دارای دانش و تخصص است و از همه مهمتر قضاوت بیطرفانهای دارد به آنها مشاوره بدهد.
دسته سوم کسانی هستند که دچار یک بیماری یا اختلال شدهاند، مثل افسردگی و وسواس و اضطراب. متأسفانه در جامعهای زندگی میکنیم که بیماریهای روانشناختی در سالهای اخیر افزایش پیدا کردهاند و با توجه به استرس و فشارهای مختلفی که وجود دارد، افراد خیلی شکنندهتر شدهاند؛ از لحاظ تابآوری و تحمل مشکلات ضعیف شدهاند و زودتر عصبانی میشوند.
این افراد باید به درمانگرها و روانشناسان بالینی مراجعه کنند. بعضی افراد ممکن است این مسأله را به دلیل تابوهایی که درباره مشاوره و روانشناسی در ذهنشان وجود دارد انکار کنند و فکر کنند فقط دیوانهها به روانشناس مراجعه میکنند! در صورتی که اینطور نیست؛ همه ما در مقاطعی از زندگی نیاز به کمک و مشاوره دیگران داریم. خیلی وقتها ما همه راههایی که به ذهنمان میرسیده را رفتهایم و باز هم مشکل خود را حل نکردهایم. اینجا وقت مشاوره است!
هرچقدر خودآگاهی ما بیشتر شود، ضرورت کمک گرفتن از مشاور و روانپزشک بیشتر میشود؛ چون متوجه میشویم که نمیتوانیم برای همه مشکلات و مسائلمان فقط از ذهن و توانایی خود بهره ببریم، بلکه باید از کمک دیگران هم استفاده کنیم. همانطور که اگر ما با مشکل مالی مواجه شویم، به متخصص اقتصادی مراجعه میکنیم. به همان ترتیب وقتی با چالشها و مشکلات و بیماریهایی در زندگی روبرو میشویم، باید به کسی مراجعه کنیم که میتواند در حل آن مشکل به ما کمک کند.
حواستان به اضطراب فرزندانتان هست؟
از آن جایی که من روانشناس بالینی هستم و در حوزه اختلالات روانپزشکی و روانشناختی فعال هستم، توصیهای که به مردم دارم این است که برای حل مسائلشان زودتر اقدام کنند. صبر نکنند تا وقتی که مسئله خیلی پیچیده و کهنه و مزمن شود و درمان آن طولانیتر و سختتر شده باشد. وقتی میبینید حالتان خوب نیست و افسردگی شما بیشتر از دو سه هفته طول کشیده، باید درمان را شروع کنید.
وقتی در روابط با همسر، فرزند، خانواده یا حتی همکار خود دچار مشکل میشویم و میبینیم این مشکلات پر تکرار است و مربوط به یک نفر نیست، باید اقدام درمانی زودهنگام داشته باشیم. الگوهای رفتارهای تکرارشونده در ارتباط با دیگران اهمیت بسیاری دارند که بعضاً باید درمان شوند.
عموم والدین بیشتر نگران درس بچهها هستند؛ نگران اینکه معتاد نشوند و دوستان بدی نداشته باشند. اینها هم مهم است ولی حواستان به اضطرابها و حال بد نوجوانهایتان هم باشد. وقتی که تأکید اصلی شما والدین روی درس است ولی حواستان نیست که فرزند باید با همسن و سالان خود ارتباط داشته باشد و از این طریق هویتیابی کند، بعضی ابعاد او را ضعیف رشد دادهاید.
به غیر از درس باید در حوزههای دیگر مثل ورزش و روابط اجتماعی و علاقهمندیهای هنری و چیزهای دیگر هم حواستان به فرزندانتان باشد. اینطور است که فرزند شما تک بعدی رشد نمیکند. ولی وقتی که ما روی یک بعد تمرکز میکنیم، از ابعاد دیگر غافل میشویم.
کد خبر 5768415 جواد شیخ الاسلامیمنبع: مهر
کلیدواژه: روانشناسی خدمات مشاوره مراکز مشاوره سازمان نظام روانشناسی روان درمانگر افسردگی وسواس صفحه اول روزنامه ها صفحه اول روزنامه های استان ها دکه روزنامه روز معلم دیدار مردمی رهبری روزنامه فرهیختگان دلار ایالات متحده امریکا حذف دلار از مبادلات تجاری قیمت دلار شهرستان بجنورد معلمان یادواره شهید دانش آموزان اختلالات روان اتاق درمان مراجعه کننده روان شناس روان شناس ها مراجعه کنند روان شناسان روان شناختی روان شناس روان شناسی سلامت روان بیماری ها حواس تان درمان گر همه چیز حوزه ها شده اند بچه ها یک چیز آدم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۹۳۶۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رابطه دردسرساز سحر دولتشاهی و پیمان معادی خارج از اتاق درمان | این خانم روان درمانگر سریال است یا...؟ | پاشنه آشیل «افعی تهران» | ببینید
به گزارش همشهری آنلاین، محمدرضا مقدسیان منتقد و کارشناس سینما شب گذشته نهم اردیبهشت با حضور در برنامه «سینمازاویه» رادیو گفتوگو درباره سریال «افعی تهران» و نسبت آن با سینمای جنایی گفت: در سینمای جنایی حرکت در عمق خیلی بیشتر است. مهمتر از اینکه جنایت را چه کسی انجام داده این مهم است که جنایت چرا انجام شده و آن کسی که این جنایت را مرتکب شده دچار چه پیچیده گی های شخصیتی بوده است. در اینجا برای تحلیل سرسخت و عمق پیدا کردن ماجرا این ضرورت که فهم دقیقی از تحلیل موقعیت و روانکاوی داشته باشیم، اهمیت پیدا میکند.
وی ادامه داد: پیمان معادی یک ضرورتی را در سینمای ایران حس کرده و آن هم تنوع داستان ها و موقعیت هاست چراکه در سینمای ایران داستان های جنایی که استخوان دار باشند و تنه به کمدی نزنند زیاد نداشته ایم.
مقدسیان درباره نحوه نمایش درونیات شخصیت در «افعی تهران» گفت: اما معادی یک رندی کرده و همان تلاشی که باید انجام میداده تا در موقعیت های مختلف، در جهان شخصیت ورود کند و او را به مخاطب معرفی کند به اتاق درمان آورده است. طبیعی است هر کسی که در اتاق درمان قرار میگیرد، درمانگر تلاش کند درونیات او را شناسایی کند. اما اگر قرار بود در اتاق درمان این اتفاق نیفتد باید موقعیت های پیچ در پیچی میساخت که اطلاعات درباره شخصیت کم کم به مخاطب منتقل بشود.
این کارشناس، سینما را به عنوان یک تلنگر برای اهمیت بیشتر به سلامت روان مهم دانست و افزود: واقعیت این است که در همه جای دنیا کمپین هایی تشکیل می شود که آدم ها بیش از پیش به سلامت روان خود اهمیت بدهند. اگر سینما بتواند تلنگری بزند یا روان درمانی به امری تبدیل شود که آدم ها به آن اعتماد کنند و به آن روی بیاورند، اتفاق خیلی مثبتی روی داده است.
مقدسیان درباره انتخاب رواندرمانگر و شیوه مواجه سریال با این مساله گفت: دغدغه پیمان معادی در این سریال جدای از اینکه به او کمک کرده درونیات شخصیت را با حضور در اتاق درمانگر به مخاطب منتقل کند، کمک کرده تا او یک نوع فرهنگ سازی هم انجام بدهد. اما همان طور که روان درمانی و سراغ گرفتن از درمان گر مساله ای است که باید روی آن فرهنگ سازی بشود، مسلح شدن به انتخاب روان درمان گر درست هم باید اتفاق بیفتد.
وی افزود: ما به اندازه روان درمانگران کاربلد، روان درمانگرانی داریم که کم عمق و کم دانش هستند و احساس مسئولیت نمیکنند و این آسیب زاست. برای همین است که نظام روان درمان گری در دنیا استانداردهای سفت و سختی دارد که باید مانند یک میثاق پزشکی رعایت بشود.
مقدسیان پاشنه آشیل سریال را در انتخاب روانگر درست دانست و گفت: سریال در این نقطه اشتباه میکند. مناسبات اتاق درمان به درستی منتقل نمیشود و ارتباط بین مراجع و روان درمانگر خارج از اتاق درمان مردود است.
وی با بیان اینکه رفتن به سراغ اتاق درمان برای جذاب تر شدن درام، استانداردهایی هم دارد افزود: ماجرا این طور نیست که یا ما نباید سراغ اتاق درمان برویم یا اگر رفتیم هر طور شد آن را جذاب کنیم. یک سری خط قرمزها در اتاق درمان وجود دارد.
مقدسیان ادامه داد: اطلاعات شخصی روان درمان گر با مراجع نباید در میان گذاشته شود و آشنایی به غیر از آشنایی اتاق درمان با روان درمان گر نباید اتفاق بیفتد. او فقط باید شنونده باشد همدلی کند اما در نقش روان درمان گر. ممکن است جایی که مراجع درک می شود، احساس وابستگی به درمانگر پیدا کند. اینجا درمانگر یا باید از تکنیکها استفاده کند و برای مراجع واضح بشود که این رابطه عاطفی در نقش درمانگر است و لاغیر. اگر این اتفاق نیفتد باید مراجع به درمانگر دیگری معرفی کند.
این کارشناس سینما استانداردهای اتاق درمان را مهم دانست و افزود: این مهم است که استانداردها را رعایت کنیم چراکه ممکن است کسی بعد از کشمکش های زیادی با خودش بپذیرد که درمان بشود ولی با این اتفاق، نتیجه درخوری نگیرد و اعتماد شخص به روان درمانگر از بین برود و هیچ وقت در زندگی به روان درمانگر مراجعه نکند.
مقدسیان در پایان درباره نقاط مثبت و ضعف اثر گفت: «افعی تهران» در بخش توجه به روان درمان گری موفق است اما در تصویر کردن اتاق درمان و شیوه رفتار سحر دولتشاهی به عنوان درمان گر و ارتباط عاطفی که بین او و مراجعش (پیمان معادی) تصویر میکند، از اساس بر ضد روان درمان است. اینجا دانش و توانایی فیلمنامه نویس کم بوده، او عشق آن را داشته که به این موضوع بپردازد اما علم آن را نداشته است. برای جذاب کردن درام هم مولفه های دیگری بود که بدون زیر پا گذاشتن استانداردها و خط قرمزها می شد از آنها بهره برد.
زشت و زیبای سریال افعی تهران | سحر دولتشاهی تراپیست است یا ...؟ | ویدئویی از شروع رابطه عاشقانه سحر دولتشاهی و پیمان معادی در سریال مطرح
کد خبر 848265 منبع: مهر برچسبها خبر مهم بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران